مقدمه: آیا شخصیت چند چهرهای مثل خاتمی که ابائی از هیچ چیز ندارد ارزش سخن گفتن دارد؟ این سوالی بود که از قسمت قبلی برایم پیش آمد و اینگونه باید پاسخ داد که، همانطور که گفتیم او هم قسمتی از تاریخ است. همانطور که خیلی از افرادی که شکم و زیر شکم را بر همه چیز ترجیح دادند مایه گمراهی هرچه بیشتر دیگران خواهد بود. و چه مردم نا آگاه و مردم آگاه و ناگریز از سخن نگفتن بسیارند. علم کردن چنین شخصیت ننگینی دوباره و سفر به کشورهای خارجی و استانی که یک دهم آن را در زمان ریاست ننگینش بر ایران عزیز انجام نداد و تلاش برای کسب وجهه نداشته دردهایی است که هرازگاهی باید فوران کند.
خاتمی با گماشتن شخصیت مذبذبی چون مهاجرانی تمام تلاش و کوشش خود را برای ریشه کردن اعتقادات مذهبی مردم و خون به دل امام زمان و نائب او و علمای دین کرد و الحق و انصاف کم نگذاشت. وقتی که روز به روز بر کوس شهوت و گمراهی دینی و روزینامههای زیر نظر مستقیم نوکران صهیونیست نواخته شد باید به تلاشش آفرین گفت. از آخرین دستهگلهای او برقراری جشنواره ایران زمین و رقص زنان در برابر استاندار شهوتران و پیرو خاتمی بود. از کتابها نیز بگذریم. هیچ گاه از حافظه تاریخ پاک نخواهد شد وقتی طلاب و دلسوزان و علمای دین را در خطر دیدند و در حرکتی بیسابقه در تاریخ، دست به تحصن چندروزه در فیضیه زدند و اعتراض خود را نسبت به سیاستهای وقیحانه فرهنگی و شخصیت منفور مهاجرانی نشان دادند، برگ زرینی دیگر از شخصیت کثیفش برداشت و نه تنها ازرشی برای دین و علمای دینی قائل نشد و او را عزل نکرد بلکه به تقدیر از او پرداخت. بله، دهن کجی آشکار او به دین و دیانت و خدا و رسولش از همان ابتدا به خوبی آشکار بود و هست و مگر کور باید میبود و اینها را نمیدید. یا هرگز یک شیعه نباید چهره زشتش را فراموش بکند در حالی که در میان اهل تسنن در حدیث واضح و متواتر غدیر معنای کلمه مولا را به دوست تعبیر کرد. چقدر خوار و ذلیل است که برای کسب رأی از اصول دین خود دست بردارد و معنای واضح سرپرست نزد شیعه و اهل عقل را ایچنین ذلیلانه و حقیرانه معنا کند. به راستی دشمنی با دین مردم ایران دیگر چه گواهی میخواهد؟ خزعبلاتی که او در سخنرانیهایش بعضاً میگفت دیگر چه توجیهی میتواند داشته باشد؟ چقدر با علما و طلاب دمخور بود؟ شخصیتی مثل احمدینژاد هنوز نوشتههای رأی به او خشک نشده نزد علما میرود و در طول کوتاه مسئولیتش همیشه با علما و نخبگان حوزوی نشست داشته، اما خاتمی چه؟ البته که دوری او و حزب دولت ساختهاش که از افتخاراتش تمسخر احکام دینی است (یعنی حزب دشمن دوست مشارکت)، به خوبی واضح و مبرهن است. حیف که سخن به درازا خواهد کشید و شاید بدیهی بودن شرایط فرهنگی او و وزارت ارشادش مانع از بیان دیگر حقایق شنیع اعمال او خواهد بود.
اما او کسی است که از تفکر و سیاست به اندازه شهوترانیاش سر درنمیآورد...
اطلاع رسانی
تبلیغاتآگهی صلواتی میپذیریم
441206بازدید | |||
^بالا^ |
|